شباهت زن به موج





زن به موج شبيه است هنگامي که حس مي کند کسي او را دوست دارد عزت نفس او به مانند تلاطم امواج بالا و پايين مي رود، حس مي کند که دريايي از عشق و محبت را براي شوهرش در وجود خويش دارد هنگامي که به بالاترين نقطه اوج مي رسد روحيه اش تغيير مي کند حس مي کند که درونش خالي است و بايد از عشق و محبت سرشار گردد در اين هنگام زمان مناسبي براي خانه تکاني عاطفي است.
اگر زن به منظور آنکه در هنگام بالارفتن موجش دوست داشتني تر باشد، احساسات منفي خود را سرکوب نموده و يا خودش را باور نداشته باشد، در هنگام پايين آمدن موج، او شاهد اين احساسات منفي و ديگر نيازهاي برآورده نشده اش خواهد بود. در هنگام پايين آمدن موج، زن بايد درباره مشکلاتش حرف بزند و همسرش بايد به حرفهاي او گوش و او را درک نمايد.
پايين رفتن و فروکش کردن زن شبيه به پايين رفتن از يک چاه تاريک است وقتي زن به درون چاه خويش مي رود با آگاهي کامل به درون ضمير ناخودآگاه خويش و در تاريکي و احساسات آشفته فرو مي رود. او به ناگاه ممکن است توده اي از عواطف و احساسات گنگ و مبهم را تجربه نمايد. شايد نااميد شود و فکر کند که تنهاست و ياوري ندارد. اما کمي پس از آنکه موج به پايين ترين حد خود رسيد اگر احساس کند که مورد محبت و ياري قرار گرفته به خودي خود احساس بهتري پيدا مي کند. درست به همان سرعتي که افول کرده به همان شکل ناخودآگاه اوج مي گيرد و دوباره پرتوهاي عشق و محبت را بر روابط زناشويي خويش مي افکند.
وقتي مرد به همسرش عشق مي ورزد، همسرش از عشق مي درخشد. بيشتر مردها به اشتباه توقع دارند که آن درخشش براي هميشه دوام داشته باشد اما چنين توقعي مثل آن است که انتظار داشته باشيم هوا اصلا تغيير نکند و خورشيد هميشه بدرخشد. در روابط زناشويي مرد خود را عقب مي کشد و سپس نزديک مي شود. در حالي که زن براي آنکه بتواند به خود و ديگران محبت نمايد همانند موج، جزر و مد دارد.
وقتي زن به درون ضمير ناخودآگاه خود مي رود بايد اين نکته را بداند که در آن لحظه بيش از هر وقت ديگري به شوهرش نياز دارد، فرصتي است براي مرد تا با ابراز عشق و محبتي خالصانه، به همسرش ياري رساند. کاملا برعکس مرد که وقتي به درون غار تنهايي خويش مي رود نبايد نزديک او شد و از او توقع داشت بايد منتظر ماند تا او خود بيرون آيد.
هنگامي که زن در حال رفتن به درون چاه است، آخرين چيزي که نياز دارد اين است که کسي از او نپرسد که چرا بايد به درون چاه برود. زن به کسي نياز دارد که به همراه او وارد چاه شود و در حالي که احساساتش را در ميان مي گذارد به حرفهاي او گوش فرا دهد، و با او همفکري نمايد. حتي اگر مرد نتواند به طور کامل در خود فروماندگي همسرش را بفهمد و درک نمايد با اين حال مي تواند عشق و محبت خويش را به همسرش ابراز کند و ضمن توجه از او حمايت کند. حتي هنگامي که مرد توفيق مي يابد از همسرش حمايت کند، ممکن است همسرش بيش از گذشته ناراحت شود، اين بلامانع است. بايد به زن فرصت داد چون موج پيش از آنکه بالا بيايد بايد کاملا پايين رفته باشد. مرد نبايد انتظار داشته باشد چون از همسرش حمايت کرده است او بايد بلافاصله به احساس بهتري دست يابد.
وقتي زن از ضمير خود بيرون مي آيد، دوباره به همان فرد دوست داشتني گذشته تبديل مي شود. معمولا مرد اين تحول مثبت را درک نمي کند و مرد بدون درک و شناخت موج نمي تواند در زماني که همسرش درون چاه خويش است احساسات او را تقويت و بهبود بخشد.
وقتي زن در چنان شرايط دشواري بيش از پيش مورد حمايت قرار مي گيرد، خيالش از بابت رابطه زناشويي خويش راحت مي شود و مي تواند بدون داشتن کشمکش و درگيري در روابطش، به درون چاه فرو رود و يا بيرون آيد و اين موهبت رابطه عاشقانه ميان زن و شوهر است.
حمايت از زن در زماني که در چاه فرو رفته، در واقع هديه ارزشمندي است که او بسيار آن را ارج مي نهد و بتدريج از تأثير تکان دهنده احساسات گذشته اش در امان مي ماند و رها مي شود.
عشق و حمايت مرد نمي تواند در يک آن موجب رفع مسائل و مشکلات زن شود با اين حال، عشق مرد مي تواند امنيت زن را در فرو رفتن بيشتر در چاه افزايش دهد. توقع بي موردي است که زن در تمام شرايط بايد با محبت باشد.
فرورفتن زن در چاه خويش تقصير مرد يا نشانه کوتاهي او نيست. مرد با حمايت بيشتر از همسرش نمي تواند مانع فرورفتن او در ضميرش شود اما مي تواند به او در سير کردن آن لحظات دشوار کمک کند. زن اين توانايي را در وجود خويش دارد که به طور همزمان پس از رسيدن به اعماق چاه دوباره بالا بيايد، مرد مجبور نيست که احساسات او را ثابت نگهدارد فقط زن نيازمند عشق و محبت، صبر و شکيبايي و درک و توجه شوهرش است.
هنگامي که زن درون چاه امنيت ندارد از رفتن به درون چاه پرهيز مي کند تا مانع جر و بحث شود. زن احساسات منفي و ناخوشايند خود را سرکوب کرده در نتيجه او بي حس و بي حال مي شود و توانايي احساس عشق و محبت را ندارد.
وقتي موج زن پايين مي آيد، زمان پاکيزگي و نظافت عاطفي يا خانه تکاني عاطفي است. بدون اين نظافت يا تزکيه عاطفي، زن بتدريج توان خود را جهت عشق ورزي و تکامل عاشقانه از دست مي دهد. بر پايه يک بررسي مشخص گرديد که عزت نفس معمولا در طول يک دوره 21 تا 35 روزه دچار افت و خيز مي شود که معمولا اين مصادف است با دوران سيکل قاعدگي زن.
بعضي اوقات که زن از چاه بيرون مي آيد و موج روحي او بالا مي گيرد و نياز دارد که با همسرش صحبت کند ممکن است دقيقا در همان زمان مرد به دوران عقب نشيني خود رسيده و مي خواهد به غار تنهايي خود برود. در اين زمان تلاش مرد به منظور گوش دادن به حرفهاي زن فقط شرايط را بدتر مي کند يا مرد به قضاوت درباره حرفهاي همسرش مي پردازد، يا عصباني مي شود و يا خسته و گيج. به همين ترتيب زن بيشتر ناراحت و آزرده خاطر مي شود در اين زمانها سه اقدام مي تواند مؤثر واقع شود، مرد با برداشتن سه گام مي تواند از همسرش حمايت کند.
وقتي مرد به دليل نياز به عقب کشيدن خويش نمي تواند به احساسات ناخوشايندهمسرش گوش فرا دهد مي تواند چنين بگويد « من احساس تو را درک مي کنم و فرصتي مي خواهم تا درباره آن فکر کنم» براي مرد عذر خواستن و گوش ندادن بسيار بهتر از آن است که سعي کند در مورد نادرست بودن احساسات دردناک همسرش توضيح دهد.
به طور کلي مي توان گفت وقتي زن در اوج و بلندي موج خود قرار دارد، از آنچه دارد خشنود است، اما هنگامي که موج او فروکش مي کند به فکر آنچه از آن برخوردار نيست مي افتد، وقتي زن احساس خوبي دارد به فکر مسائل خوب زندگي اش مي افتد اما وقتي که موج او درهم مي شکند تصوير عشق در ذهنش تيره مي شود. اين حالت را مي توان به ليوان آبي شبيه کرد که تا نيمه پر است و مي توان به نيمه پر يا خالي آن توجه کرد. هنگامي که موج زن در حال بالا رفتن است به نيمه پر زندگي اش نگاه مي کند و هنگامي که موج در حال فرونشستن است به نيمه خالي توجه مي کند.
منبع: مقاله شباهت زن به موج